اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

انتخابات در سراب سرمایه اجتماعی

حسین جمالی

سرمایه اجتماعی (Social Capital)، به مثابه مفهومی مدرن در جهان جدید و به معنای «توان برقراری اعتماد و هنجارهای همیاری» (پاتنام، ۱۹۹۵: ۱۹)، همزاد مشروعیت، همبستگی ملی، رضایت­مندی و مشارکت در نظام ملت­دولت (Nation­-State) است. سنگ زیرین سرمایه اجتماعی، در عرصه سیاست­ورزی، از برهم­کنشِ «مشروعیت، کارآیی و اثربخشی، توسعه، رضایت­مندی، نظام اخلاقی و نظام قانونی» ساخته می­شود. وجود یا فقدان سرمایه اجتماعی در پهنه دولت­ملت، عمدتاً به چگونگی رابطه دولت و جامعه بازمی­گردد. وجود سرمایه اجتماعی به این است که دولت، بازتاب و برگردان منافع و خواست شهروندانش باشد. آنگاه که تضاد منافع و خواست دولت و ملت در میان باشد، اثری از سرمایه اجتماعی نیست. این وجود و فقدان، نه بر اساس ادعاهای دولت، بلکه به وجود نشانه­هایی در ملت وابسته است. حاصل سرمایه اجتماعی، چیزی نیست جز همبستگی ملی، رفاه و به­زیستی شهروندان، مشارکت سیاسی، جامعه اخلاق­مدار در قالب شهروندان قانون­پذیر و حکمرانی خوب با صورت­بندی دولت شایسته، شفاف و ضدفساد. اینک، در عصری زیست می­کنیم که همه این امور در فضای روندهای غالب و مسلطِ عصر کنونی، یعنی دموکراسی، جهانی شدن، تعاملات بین­المللی، اطلاعات و ارتباطات، فن­آوری­های نوین و جامعه شبکه­ای، جریان می­یابد و قابل دست­یابی است.
 اکنون که در آستانه قرن نو خورشیدی (۱۴۰۰) ایستاده­ایم، شاید مهم­ترین سوال در خصوص سرمایه اجتماعی در ایران، چندوچون آن در شرایط بسیار متحول­شونده، ملتهب و ناپایدار کنونی است. البته، پیشاپیش، باید گفت که سخن از سرمایه اجتماعی در ایرانِ اکنون، به‏سانِ سرابی در بیابان است که به هر اندازه بدان نزدیک می­شوی، توهمِ بودنش را بیشتر و بهتر درک می­کنی. از این­رو، نوشتار حاضر، نه بر پایه ادعاهای غیرقابل کذب و صدق، که بر بنیاد نشانه­های روشن و آشکار استوار است؛ نشانه­هایی که به تعبیر مشهور، هر روز جلوی چشمان ما رژه می­روند و به تعبیر هرچند نادرستِ دیگر، «واقعیت­ها خود سخن می­گویند». در این ارتباط، کل ماجرا، در نقلی که به آغاز ویروس کرونا مربوط است، نشان داده شده است: «چند روزی می‌شد که خبرهای نگران­کننده‌ای در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌گشت و از این حکایت داشت که بیماری‌ای در چین شایع شده، ولی مقامات نمی‌خواهند رسانه‌ای شود. نخستین کسی که در این‏باره افشاگری کرد، پزشکی بود به‌نام “لی ون‌لیانگ” که در سی‌ام دسامبر از شیوع ویروسی جدید با سندروم حاد تنفسی در ووهان خبر داد. پلیس او را به اتهام “تشویش اذهان عمومی” بازداشت کرد و واداشت که ندامت­نامه‌ای امضا کند و تضمین دهد که دیگر “اطلاعات کذب” منتشر نخواهد کرد. واقعیت اما کتمان‏ناپذیر بود. ویروس جدید کرونا به سرعت گسترش می‌یافت و نه‏تنها از شهر ووهان که از مرزهای چین هم فراتر می‌رفت» (جهان در سال ۲۰۲۰: زندگی در بهت کرونا؛https://www.bbc.com/persian/world-features-55492610). در اینجا، ابتدا، به نظام­مندی و پیوند آن با سرمایه اجتماعی اشاره می­شود؛ آنگاه، با بازنمایی نشانه­هایی از جامعه ایران کنونی، چگونگی آسیب­پذیری سرمایه اجتماعی و تاثیر آن بر انتخابات، مورد بررسی و تحلیل قرار می­گیرد و در پایان، در نتیجه­گیری، به روند کلی تعامل دو مقوله «سرمایه اجتماعی» و «انتخابات آینده»، در پرتو تجربه سه سال اخیر ایران، خواهیم پرداخت.
نظام­مندی جوامع امروزین و سرمایه اجتماعی: به دلیل نهادمندی، صنعتی شدن و انقلاب ارتباطات و اطلاعات، نگاه مردم به حکمرانی و اداره جامعه، عمدتاً با صورت­بندی­های نظام­ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی همراه است. آنها عمدتاً این حکمرانی و اداره را به صورت ساختاری، تحلیل می­کنند. این گونه نیست که عملکردها را صرفاً از جانب افراد و اشخاص ببینند. غالباً این گونه تحلیل می­شود که هر رویداد و واقعه، در چارچوب یک نظم نهادینه از پیش تعیین‏شده، صورت می­گیرد. در این صورت، به دلیل وجه سیاسی غالب در انتخابات، ضرورت دارد نظام حکمرانی که هم­پیوند با سیاست­ورزی است، این موضوع مهم را لحاظ کند که هرگونه عملکرد نهادهای مرتبط، تأثیر مستقیم و بلافصل در کنش­های جمعی داشته و می­تواند روند انتخابات و مشارکت را تحت تأثیر قرار دهد. به ویژه، برخی عملکردهای خاص که در ادامه بدان‏ها اشاره می­شود، آسیب جدی به سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی می­زند. 
امید، سرمایه اجتماعی و انتخابات: جامعه ایران، به امید اصلاح امور، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶، شوراهای شهر و روستا ۱۳۷۷، مجلس ۱۳۷۸، ریاست جمهوری ۱۳۸۰ و ۱۳۸۴، ریاست جمهوری ۱۳۹۲، مجلس ۱۳۹۴ و ریاست جمهوری ۱۳۹۶، مشارکت گسترده­ای را رقم زدند؛ به این امید که تن دادن به خواست اکثریت، کم­هزینه­ترین مسیر برای زندگی مدنی در دنیای مدرن است. تحولات متعاقب این انتخابات به گونه­ای رقم خورد که به جای تقویت امید، بذر ناامیدی به متن اجتماعی تزریق کرد. اگر روندهای سه ساله ۱۳۹۶-۱۳۹۹ بررسی شود، درمی­یابیم که ایران، پس از انتخابات پرشور ۱۳۹۶ با رأی ۲۴ میلیونی برای رئیس جمهور منتخب، با دو اقدام اعتراضی نسبتاً گسترده دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ مواجه شد؛ همان طوری که میزان مشارکت شهروندانش در انتخابات دوم اسفند ۱۳۹۸، بیانگر کم­ترین میزان مشارکت در انتخابات مجلس، در طول دوره حدود چهل ساله عمر جمهوری اسلامی بوده است. بر اساس آمار وزارت کشور، تنها  ۷۵/۴۲ درصد از حدود ۵۸ میلیون واجدین شرایط رأی­دهی، در انتخابات شرکت کردند که اتفاقاً میزان مشارکت شهروندان تهرانی، با ۲/۲۶ درصد واجدین شرایط، پایین­ترین نرخ مشارکت را نشان می­دهد. این امر، نشانه بارزی از ضعف سرمایه اجتماعی در پیوند با انتخابات است. پس، ناامید و سرخورده کردن نیروهای اجتماعی، سرمایه اجتماعی را به شدت تضعیف کرده و مشارکت را کاهش می­دهد.
رقابت ­پذیری واقعی در انتخابات و سرمایه اجتماعی: عنصر سرمایه اجتماعی، بیش از همه، برای نظام­های رقابتی و مشارکتی، واجد اهمیت است. در چنین نظام­هایی، اگر نیروهای فعال و پویا در عرصه سیاست­ورزی و در متن جامعه، احساس کنند که نیروهایی موثر و نقش­آفرین­اند، عمدتاً در قالب گروه­های بانشاط، برای تعیین سرنوشت خود، با جان و دل، به میدان رقابت آمده و مشارکت­جویی بالا را پدید می­آورند. در نقطه مقابل، اگر صداهایی در نهادهای سرنوشت­ساز جامعه شنیده شود که رأی مردم را زینت دانسته و تنها نقش حمایت­گرانه از آرزوها و آمال نظم موجود را از آن انتظار داشته باشند، در این صورت، بخش مهمی از فعالان عرصه سیاسی، به گزینه بی­تفاوتی روی آورده و صحنه رقابت انتخاباتی را ترک می­کنند. به نظر می­رسد، ایرانِ اکنون، تا حدودی دچار این معضل بوده که در نتیجه، ممکن است در انتخابات آینده، به دلیل تضعیف سرمایه اجتماعی، با کاهش مشارکت روبه‏رو شود.  
راست­گویی و سرمایه اجتماعی: بخشی از بنیاد سرمایه اجتماعی بر مقولاتی چون «صداقت و راست­گویی» و «شفافیت و ضدفساد بودن» استوار است. شاید «دروغ» را بتوان به مانند خوره­ای در نظر گرفت که درون­مایه و پایه­های سرمایه اجتماعی را نابود می­کند. در واقع، نظام اخلاقی حاکم بر جامعه، حکمرانی، دستگاه دیوانی، نخبگان و شهروندان، بن­مایه سرمایه اجتماعی در یک کشورند. تجربه شهروندان در یک دوره طولانی، می­تواند وجود، ضعف یا فقدان نظام اخلاقی را برایشان به اثبات رساند. حال، اگر به پدیده دروغ­گویی و فساد در جامعه ایران که اتفاقاً بخش مهمی از آنها در بخش­های حکومتی رخ داده است، نگاهی بیفکنیم، متوجه می­شویم که سرمایه اجتماعی در این کشور، از دست رفته و به وضعیت بحرانی رسیده است. در چنین شرایطی، شاید نتوان چندان به نقش­آفرینی آن در انتخابات آینده، امید داشت.
عملکرد شورای نگهبان و سرمایه اجتماعی: این نهاد قانونی، فارغ از چندوچون وجود و وظایف ذاتی آن، عملکرد خاصی در انتخابات داشته و دارد که با تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی، پیوند مستقیم دارد. تجارب گذشته نشان می ­دهد که موضوع نظارت استصوابی و رد صلاحیت­ها، مهم­ترین تأثیر را در این زمینه دارد. در این صورت، بخشی از چندوچون سرمایه اجتماعی در انتخابات آینده، به عملکرد این نهاد وابسته است. اگر رد صلاحیت­های گسترده، بنابر تجارب تاریخی عملکرد این نهاد، مبنای عمل قرار گیرد، شاید، منطقی­ترین پیامد آن، کاهش مشارکت است که خود از بن­مایه دیگری، یعنی تضعیف و نادیده انگاشتن سرمایه اجتماعی نشئت می­گیرد.
سرمایه اجتماعی و روند تبدیل معاند به مخالف: اگر سرمایه اجتماعی، در یک نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به درستی، کارکرد داشته باشد، می­توان انتظار داشت که روند تبدیل معاند به مخالف، مخالف به منتقد و منتقد به موافق و وفادار در آن نظام شکل گیرد. نظام­های مدرن در جوامع امروزی، اساساً بر همین مبنا شکل گرفته و عمل می­کنند. حال، اگر در دولت­ملتی، هر روز، برخی­ها از قطار وفاداران پیاده شوند و با هواپیمای مخالف، کشور را ترک کنند، مشخص است که این نظام و سرمایه اجتماعی آن، به جای تعامل، در تقابل با یکدیگر قرار دارند. اگر چنین باشد که نشانه­های روشنی از آن در دست است، سرمایه اجتماعی ممکن است مسیری متفاوت در انتخابات آینده در پیش گیرد.
سرمایه اجتماعی و همبستگی ملی: چندوچون همبستگی ملی در ایرانِ اکنون، می­تواند ما را به وضعیت سرمایه اجتماعی رهنمون سازد. همبستگی ملی با هویت ملی، انسجام اجتماعی و ناسیونالیسم در پیوند است. آنگاه که شهروندان به ملیت­شان افتخار کنند و فداکارانه در حفظ و بالندگی کشورشان، تلاش مجدانه نمایند، نشانه­های خوبی از همبستگی ملی را نشان می­دهند. به عنوان نمونه، اگر ورزشکاران ملتی، واقعاً به هویت ملی خود افتخار کنند، هرگز حاضر نیستند در ذیل پرچم دیگران به میدان روند. حال، کافی است تا به تعداد ورزشکاران برجسته ایرانی که با پرچم کشورهای دیگر به رقابت­های بین­المللی می­روند، توجه کنیم. به همین­سان، اگر به خروج سرمایه از کشور و خرید منازل مسکونی در ترکیه هم دقت کنیم، درمی­یابیم که ایرانی­ها در ردیف نخست این معاملات قرار دارند. حتی کار به جایی رسید که یک نفر از زندانیان به مقامات قضایی نامه نوشته و تقاضای سلب تابعیت ایرانی خود را مطرح می­کند. این موارد، حکایت از آن دارد که از یک سو، همبستگی ملی در ایران کنونی، دچار چالش جدی شده و از سوی دیگر، افول سرمایه اجتماعی را بر ما نمایان می­کند.   
نتیجه­ گیری: مهم­ترین عامل در تقویت و غنابخشی سرمایه اجتماعی در قلمرو سیاسی، به ویژه در نسبت­سنجی با انتخابات، تحقق وعده­های انتخاباتی است. به طور مثال، وعده­های بلندپروازانه و شورانگیز حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶، موجب رأی بی­سابقه ۲۴ میلیونی به او شد. این در حالی است که او در سه سال متعاقب آن، با توجه به ساخت­بندی نظام موجود، از کم­ترین توان برای تحقق آن وعده­ها برخوردار بوده که در نتیجه، سرمایه اجتماعی نیز به شدت تضعیف شد. نتیجه این تضعیف تا بدان‏جا پیش رفت که جامعه و کشور در این مدت، با دو اعتراض نسبتاً شدید دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ مواجه شده است. حال، اگر ایران کنونی، در انتخابات پیش رو، یعنی ۱۴۰۰، بخواهد به پشتوانه سرمایه اجتماعی دل خوش کند، این امر، به‏سان سراب در بیایان است که تنها از دور، آب می­نمایاند. آنچه در مسیر افزایش سرمایه اجتماعی اهمیت دارد، «فهم درست از مطالبات جامعه»، «درک درست از نحوه تحقق این مطالبات»، «نشانه­های روشن از درست بودن و کارکرد درست نظام­ها و نهادهای مستقر» و مهم­تر از همه، «صداقت و راست­گویی» است. در صورت ضعف یا فقدان هریک از این عوامل سازنده سرمایه اجتماعی، دیگر نمی­توان به امید آن، به انتخابات دل بست و کاندیداها به اعتبار آن، درصدد جلب آرای عمومی باشند. البته، شاید، تنها از طریق یک بازی سیاسی، یعنی با ترفندها و شگردهای فریب­کارانه، بتوان بخشی از موضوع را حل کرد، اما چنین اموری، نه ماندگارند و پایدار و نه خوش­فرجام. هرگاه باور عمومی بر این باشد که حکمرانی خوب در کشور در جریان است، آنگاه می­توان امیدوار بود که سرمایه اجتماعی، نقشی تعیین‏کننده در تحولات و فرایندهای آن جامعه ایفا می­کند.
 *حسین جمالی عضو بازنشسته هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مازندران/ آینده نگر 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن