اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

اخذ مجوز صنعتی از دولت

علی اصغر سعیدی، جامعه شناس اقتصادی/آینده نگر

 رابطه سرمایه‌داران بزرگ با دولت (در حوزه سیاست) حول محور سیاست‌های اقتصادی تنظیم می‌شد. اگرچه برخی معتقدند معدودی از صاحبان صنایع بزرگ روابط خوبی با دولت داشته‌اند، اما اکثر صاحبان صنایع در برخی تصمیمات، مانند صدور مستمر مجوز‌‌های تولیدی و سیاست‌های کارگری، چون تعیین حقوق کارگران اختیاری نداشتند، و به تبع آن نمی‌توانستند بر بهینه‏سازی تولید آن طور که خود می‏‏‏خواستند اثر بگذارند. برخی صاحبان صنعت گاهی به ناچار از چندین جای مختلف اجازه می‌گرفتند، تا کالایی را تولید کرده و بفروشند. به عبارت دیگر، بزرگ‌ترین وظیفه یک صاحب صنعت حتی در سال‌های اوج حمایت دولت، گرفتن مجوز بود.[۱] بیشتر وقت مدیران بلندمرتبه کارخانه‌ها صرف حل و فصل امور در وزارتخانه­‏های ‏‏‏‏مختلف می‌شد. موارد زیادی حاکی از آن است که صنایع بزرگ بیشتر با دولت درگیر بوده‌اند، و این به معنای کم قدرتی و عدم تسلط آن‌‌ها بر تصمیم‌گیری‌های صنعتی دولت بود.[۲] علی‏رغم تمامی سیاست‌های صنعت گستری دولت صدور مجوزها یا موانع غیرمنطقی دیگر بر سر راه رشد صنعت خاصی قرار می­گرفت. نخست اینکه مجوزهای لازم برای تاسیس صنعت به آسانی داده نمی­شد و تابع ضوابط غیر معقول و متغییر بود و در عین حال در اعمال ضوابط افراد صاحب نفوذ به ضرر کارآفرینان حقیقی اعمال نفوذ می‏کردند. این وضعیت تاحدودی در زمان وزارت علینقی عالیخانی و معاونت صنعتی رضا نیازمند بهبود یافت ولی همان‏طوری که در  ادامه خواهد آمد دریافت اجازه باز هم سد راهی در پیشرفت صنایع بود.[۳] به عبارت دیگر، یکی از مشکلات صنایع رفتار ناعادلانه دولت با صنایع بود. شاه نظر خاصی نسبت صنایع متعلق به بنیاد پهلوی داشت و توصیه­هایی برای صنایع متعلق به خانواده سلطنتی و اطرافیان آنها داشت. به طور مثال در جلسه شورای عالی اقتصاد در سال ۱۳۳۸ گزارش شده است که راجع به وضع صنایع جدید بحث مفصلی درگرفته است و پس از آن راجع به وام بنگاه خیریه داروپخش از طرف شاه تاکید لازم به عمل آمد و با اصول پرداخت وام موافقت شد و مقرر شد از طرف وزارت صنایع و معادن پیشنهاد و پس از تصویب کمیسیون دائم وام‌های تولیدی صنعتی توصیه لازم به عمل آید.[۴] ظاهرا این توجه به دلیل این بود که صنایع مربوط به بنیاد پهلوی و نهادهای خیریه وابسته به خاندان سلطنتی به‌راحتی بتوانند مجوز دریافت کنند. به علاوه، این موسسات تمایل داشتند برای رشد فعالیت­هایشان از محیطی انحصاری نیز بهره ببرند و به همین جهت نیز بود به طرق مختلف از مقامات اقتصادی می‏‏‏خواستند مجوزهای مشابه به دیگران ندهند.
در ابتدای نهضت صنعتی در اواخر دهه سی و دهه چهل دلیلی که برای نظارت دولت از طریق صدور پروانه اقامه می‏شد این بود که هرگاه چنین سیستمی وجود نداشته باشد ممکن است کارخانه­هایی بیش از احتیاج کشور تاسیس شود و برای وارد کردن ماشین آلات آنها ارز مملکت به هدر برود.[۵] هدر رفتن ارز مملکت تبدیل به یک موضوع ناموسی شده و در زمان‏های مختلف برای توجیه سیاست‏ها و محکوم کردن شخص یا طبقه­ای به کار رفته است. البته مطلبی که ذکر نمی­شد این بود که به هیچ وجه معلوم نبود که برآورد وزارت صنایع و بعدا وزارت اقتصاد از ظرفیت بازار کشور بهتر از برآورد تقاضاکننده پروانه که حاضر بود سرمایه خود را به خطر بیندازد باشد.[۶] از طرف دیگر سیستم صدور پروانه باعث می­شد که در مواردی یک نوع انحصار به صاحب پروانه داده شود و جلوی رقابت سالم گرفته شود. به علاوه، این سیستم امکانات زیادی برای سوءاستفاده و اخاذی برای بعضی مامورین دولت فراهم می­کرد و همچنین باعث بروز تبعیض و اعمال نفوذ می­گردید.[۷]  
[۱] ع. ا. سعیدی و ف. شیرین‏کام، «موقعیت تجار و صاحبان صنایع در عصر پهلوی: سرمایه‏داری خانوادگی لاجوردی»، گام نو، ۱۳۸۴، ص ۲۳۳
[۲] Akbar Ladjevardian, in an interview with Habib Ladjevardi, tape 1, October 11 1982, Iran Oral History Project, Harvard University.
[۳]   رضا نیازمند معتقد است که ساختار وزارت اقتصاد در شروع کارش به گونه‏ای بود که گویی برای کارمندان جا افتاده بود که باید مجوز سرمایه‏گذاری ندهند و آنها مامور ندادن مجوز هستند. رضا نیازمند، در گفت‏وگو با نگارنده، تهران، ۱۳۹۱. آنهایی که با ساختار نظام اداری ایران آشنا هستند می‏دانند که مدیران لایق نیز به آسانی و در کوتاه‏مدت نمی‏توانند این ساختار را تغییر دهند.
[۴]  سازمان اسناد ملی ایران، شماره بازیابی ۲۲۰۰۶۲۸۶ سند شماره ۱۱۲
[۵]   رضا نیازمند، در گفت‏وگو با نگارنده، تهران، ۱۳۹۱
[۶]   حسن خسروشاهی، در گفت‏وگو با نگارنده، لندن، ۱۳۹۱
[۷]   رضا نیازمند موارد متعددی را در این مورد یادآور می­شود که در شروع کار در وزارت اقتصاد باید نخست این رویه را که در بین کارمندان جا افتاده بود از بین می‏‎بردند. رضا نیازمند، در گفت‏وگو با نگارنده، تهران، ۱۳۹۱

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن