اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی

آیا میلیاردرها زمین را نجات خواهند داد؟

آینده نگر

گزارش‌هایی که پی در پی می‌رسند به یک سو، اتفاقاتی که انسان به چشم خودش می‌بیند اما جای دیگری دارد. از همان آغاز شیوع کرونا که بارها در مورد عواقب رفتار انسان با طبیعت و محیط زیست حرف زده شد تا این دو سال که در سراسر کره زمین سیل‌ها، طوفان‌ها و آتش‌سوزی‌های آخرالزمانی به وقوع پیوسته است، دیگر تکلیف روشن است که گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی شوخی نیست. فاجعه از آنچه فکر می‌کردیم به ما نزدیک‌تر است. در این میان اجلاس‌های مختلفی میان کشورها برگزار می‌شود تا هرکسی سهمش را در کاهش انتشار کربن و گازهای گلخانه‌ای روشن کند، از سوی دیگر پای اشخاصی به میان می‌آید که دهه‌ها مورد ستایش بوده‌اند که با خلق تکنولوژی توانسته‌اند به موفقیت برسند و حالا همین افراد هستند که بیشتر از هر زمانی در تاریخ بشر دارند ثروت به دست می‌آورند و به همان میزان هم افکار عمومی متوجه نقش آن‏ها در وضعیت فعلی اقلیم زمین می‌شود. برای همین است که هر از گاهی یکی از این ابرمیلیاردرها در توئیتر یا مصاحبه‌های رسانه‌ای اعلام می‌کند که چقدر قرار است بابت نجات زمین بپردازد. اما آیا این پول‌ها قرار است ردپای کربنی آن‏ها را از کره زمین پاک کند؟ آیا اصولا زمین و ما ساکنان سیاره برای نجات باید در انتظار دسته چک میلیاردرها باشیم؟ اصولا میلیاردرهای سرشناس حوزه تکنولوژی چقدر می‌توانند در جلوگیری از عواقب وخیم تغییرات اقلیمی به کمک زمین بیایند؟ Grist سایتی خبری است که به صورت متمرکز بر روی اخبار تغییر اقلیم محیط زیست و عدالت محیط زیستی تمرکز دارد. آنچه در این بخش می‌خوانید خلاصه و برگرفته‌ای است از مقاله این سایت در مورد نقش ابرمیلیاردرهای تکنولوژی در تغییرات اقلیمی و مسئولیت آن‏ها در نجات زمین. شرایط فعلی‌مان دوره اوج آدم‌های بسیار بسیار ثروتمندی است که در حال اختصاص بخشی از میلیاردها دلارشان برای کاهش تغییرات اقلیمی هستند. به عنوان مثال جف بزوس از ماه فوریه یک صندوق ۱۰ میلیارد دلاری برای اقدامات اقلیمی در نظر گرفته است. بیل گیتس که تا همین‏جا هم حدود ۲ میلیارد دلار بر روی نوآوری‌های مربوط به تغییرات اقلیمی سرمایه‌گذاری کرده، به تازگی کتابی منتشر کرد که در آن برنامه‌ای برای از میان بردن نشرگازهای گلخانه‌ای ارئه کرده است. ایلان ماسک اخیرا در یک توئیت اعلام کرد که از طریق اهدای جایزه «بهترین تکنولوژی جذب کربن» مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار به این امر اختصاص می‌دهد. اما آیا این پول‌ها نمادی از سخاوت خالصانه‌اند یا جبران خسارات اعمال شر؟ هرچه باشد شرکت‌های آن‏ها نقش بسزایی در نشر کربنی داشته‌اند که محرک اصلی بحران اقلیمی است. مراکز ذخیره اطلاعاتی که انرژی می‌مکند بودند که سرگئی برین، بنیان‌گذار گوگل و مارک زاکربرگ، بنیان‌گذار فیس‏بوک را به چنان ثروت عظیمی رساندند. به این‏ها باید تاکتیک اپل در منسوخ شدن مدل‌های قبلی‌اش را اضافه کرد که چرخه تولید و ضایعات را ضروری کرده است. بعد نوبت به غول مصرف‌گرایی یعنی شرکت آمازون می‌رسد که ترکیبی است از همه آنچه در مورد دیگر شرکت‌ها گفته شد به علاوه برخی از شیوه‌های سوال‌برانگیزش در روابط کاری و کارفرمایی که سبب شد جف بزوس در صدر فهرست ثروتمندان جهان بنشیند. هرقدر هم داشتن چند ده میلیارد دلار بیشتر در صندوق اقدامات اقلیمی غنیمت است اما همچنان سوال در مورد چشم‌پوشی‌های محیط زیستی هم وجود دارد. آیا بخشش میلیاردرهای حوزه تکنولوژی خسارات محیط‌زیستی‏ای را که آن‏ها به شیوه‌های مختلف باعثش شدند جبران می‌کند؟ و از سمت دیگر آیا نجات کره زمین بدون پول آن‏ها امکان‌پذیر است؟ برای بررسی تاثیرات محیط زیستی کار ابرمیلیاردرها اول باید نگاهی به تاریخ انداخت. اینکه در مورد میلیاردرها (یا حتی محیط زیست) بدون نام بردن از آدم اصلی صحبت کنیم کار آسانی نیست: جان دی راکفلر. راکفلر کسی بود که در سال ۱۹۱۶ از طریق شرکت استاندارد اویل تبدیل به اولین میلیاردر شد، شرکتی که سَلَف شرکت‌های شورون و بریتیش پترولیوم محسوب می‌شود. همه ما می‌دانیم (به لحاظ محیط زیستی) این داستان به کجا کشید. اما واقعا می‌دانیم؟ یکی از تحلیل‌های بزرگ‏ترین صنایع آلاینده منجر به تغییرات اقلیمی تخمین می‌زند که شرکت استاندارد اویل از آغاز انقلاب صنعتی تاکنون به تنهایی مسئولیت نشر ۹.۲ درصد از کربن را بر عهده دارد. این عدد برای یک شرکت واقعا بار سنگینی است. اما ثروت عظیم خاندان راکفلر، سرمایه لازم برای جبران غارت‌های محیط زیستی‌شان را هم فراهم کرد. به عنوان مثال جان دی راکفلر جونیور، هزاران هکتار زمین را خرید و برای بنا کردن پارک‌های ملی بسیار اهدا کرد. سال ۲۰۱۳ بنیاد راکفلر «۱۰۰ شهر تاب‌آور» را بنیان گذاشت، سازمانی که ظاهرا قرار بود تامین مالی برای توسعه شهرهای مقاوم‌تر در برابر تغییرات آب و هوایی را بر عهده داشته باشد. پول راکفلر که با نشر کربن آمیخته است کارهای خوبی به نفع این سیاره انجام داده و با این حال شاید این خوبی‌ها آن‌قدری نباشد که نام راکفلر را از گناهان محیط زیستی‌اش پاک کند. حالا همه اینها برای ابرثروتمندان و اربابان دنیای تکنولوژی چه معنایی دارد؟ برخلاف راکفلر و استاندارد اویل، میلیاردرهای دنیای مدرن ثروت عظیمشان را از استخراج و سوزاندن سوخت‌های فسیلی به دست نمی‌آورند و برای همین تجزیه و تحلیل اینکه آیا آن‏ها می‌توانند نقشی را که در تغییرات اقلیمی داشته‌اند جبران کنند یا نه سخت‌تر می‌کند. با این حال لایلا هولزمان، مدیر ارشد برنامه‌ریزی در سازمان مسئولیت شرکتی As You Sow اشاره می‌کند که موسسان ابرثروتمند شرکت‌های تکنولوژی این قدرت را دارند که مسئله تغییرات اقلیمی را مورد توجه قرار دهند و این موضوع از چک کشیدن آن‏ها فراتر می‌رود. آمازون، مایکروسافت، گوگل و اپل ردپای کربنی بسیار عظیمی از خود به جا گذاشته‌اند و هرچند این شرکت‌های غول‌پیکر شروع به حرکت به سمت حذف آلاینده‌های گرم‌کننده زمین کرده‌اند، هنوز راه درازی درپیش است که باید پیموده شود. هولزمان می‌گوید «به جای اینکه فقط تلاش میلیاردرها و چهره‌های شاخص حوزه تکنولوژی را برای نجات سیاره مورد توجه قرار دهیم، سهامداران می‌خواهند که شرکت‌ها در مورد گام‌های معناداری که در راستای حل مشکل برمی‌دارند شفافیت داشته باشند. تکیه کردن به مدیرعاملان برای اهدای پول بخشی از این شفافیت نیست.»اگر بحث نفوذ شرکتی را در نظر بگیریم قضیه پیچیده‌تر هم می‌شود. شرکت‌های بزرگ تکنولوژی بودجه‌های کلانی دارند که توسط آن‏ها می‌توانند رودرروی صنایع سوخت فسلی قرار بگیرند و برای به کرسی نشاندن قوانین حامی محیط زیست لابی کنند اما تاکنون هیچ‏یک از آن‏ها چنین مباحثی را در واشنگتن مطرح نکرده‌اند. در واقع درست خلاف این امر اتفاق افتاده است. هرچند بیل گیتس بیشتر و بیشتر در حوزه کمک‌های خیرخواهانه محیط زیستی فعالیت می‌کند، مایکروسافت (که او دیگر اداره آن را بر عهده ندارد اما همچنان یکی از بزرگ‏ترین سهامدارانش باقی مانده)، سابقه‌ای طولانی و پرهزینه در استفاده از قدرت لابی‌گری‌اش به نفع فشار برای نادیده گرفتن سیاست‌های محیط زیستی و حمایت مالی از کاندیداهای موافق قوانین سهل‌گیرانه دارد. به علاوه اینکه شخصی در ساخت کامپیوتر و پلت‏فرم شبکه‌های اجتماعی و اتومبیل‌های برقی خوب است الزاما به این معنا نیست که متخصص محیط زیست هم هست. مثال را می‌توانیم با بیل گیتس ادامه بدهیم. کتاب اخیرش «چگونه از فاجعه محیط زیستی اجتناب کنیم» انتقادهایی را به همراه داشته. شاید برای هیچ‌کس جای تعجب نداشته باشد که گیتس در این کتاب بر روی تحقیقات بسیار و توسعه تکنولوژی‌هایی تکیه می‌کند که فعالان محیط زیستی می‌گویند واقعا ضروری نیستند. بیل مک‌کیبن، فعال محیط زیست در نقد این کتاب در نیویورک تایمز نوشته است که ما همین حالا هم تکنولوژی لازم برای ساخت جوامع عاری از کربن را داریم. در همین رابطه ایلان ماسک هم اخیرا اعلام کرد که رقابتی برای ساخت تکنولوژی حذف کربن راه می‌اندازد که به آن هم انتقاداتی شد. بسیاری از فعالان محیط زیست در مورد به کار بردن اصطلاحاتی مانند حذف کربن احتیاط می‌کنند، نظر آنان این است که لزوما استفاده از کربن نباید تشویق شود در حالی که مسابقه گذاشتن برای تکنولوژی‌های حذف کربن این پیغام را دارد که می‌توان کربن مصرف کرد و بعد با این تکنولوژی‌ها از شر گازهای گلخانه‌ای خلاص شد. هر از گاهی ما نیاز به ابزار تازه داریم اما الکس مارتین از سازمان آمریکایی‌های حامی اصلاحات مالی می‌گوید که مسئله مهم این است که از تمامی تکنولوژی‌هایی که همین حالا در اختیار داریم استفاده کنیم. و این در واقع وظیفه دولت‌ها است نه شهروندان با حساب‌های بانکی شخصی. آینده مهربان با محیط زیست به صورت عمده وابسته به توسعه سیستم‌های حمل و نقل عمومی و شبکه‌های برق است. در عین حال میلیاردرها درک مناسبی از هزینه اقدامات آب و هوایی دارند. یکی از تخمین‌های تازه برای اجرای برنامه‌های محیط زیستی می‌گوید که ده‌ها تریلیون دلار لازم است. این حتی از بودجه بزوس هم فراتر است. به نظر می‌توان جهانی را تصور کرد که هر میلیاردری برای اجرای نقشه زمین سبز دست به جیب شود اما آیا این دنیایی است که ما می‌خواهیم؟ موقعیتی که در آن حل تمامی مشکلات بزرگ در گرو لطف گروهی از آدم‌ها باشد که فقط پول کلانی دارند؟ ابرثروتمندان قرار نیست ما را نجات دهند، قرار هم نیست ما بدون آن‏ها منقرض شویم.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن